زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

ابن عاشور

اِبْنِ عاشور، عنوان افراد خاندانی مالکی مذهب که در سده‌های 11-14ق / 17-20م عالمان و قضاتی از آن برخاستند و در تونس عهده‌دار مناصبی شدند. نسبت این خاندان به ادریسیان حسینی از اشراف مغرب باز می‌گردد که از مراکش، خاستگاه اصلی خود، به اسپانیا رفته و مدتی در آنجا سکنى داشته‌اند، اما در اثر آزارهای مذهبی، نیای بزرگ این خاندان، عاشور، در 1030ق / 1621م اسپانیا را ترک و به مغرب کوچ نمود و در شهر سَلا مسکن گزید. این خاندان بعدها به دو شاخه تقسیم شد: شاخه‌ای از آن در مغرب اقصی (سلا و رباط) باقی ماند و شاخۀ دیگر به تونس منتقل گردید. این شاخه در تصوف و فقه و احراز مناصب دینی در تونس حائز اهمیت بسیاری شد (نک‍ : EI2؛ بستانی، 3 / 327؛ محفوظ، 3 / 300). مشاهیر خاندان ابن عاشور عبارتند از:

1. محمدبن عاشور

(1030-1110ق / 1621-1698م)، صوفی و فقیه. وی پس از مهاجرت پدرش از اندلس به مراکش در سلا تولد یافت (ابن ابی الضیاف، 2 / 89). از زندگی و استادان وی آگاهی دقیقی در دست نیست، جز اینکه نوشته‌اند وی در مراکش به واسطۀ محمد کُجَیری به حلقۀ اهل تصوف درآمد و در 1055ق به تونس مهاجرت کرد. در حدود 30 سالگی برای گزاردن حج به مکه رفت و پس از بازگشت برای همیشه در تونس رحل اقامت افکند. در آنجا بود که شدیداً زیر نفوذ علی زَواوی از پیشوایان صوفیه قرار گرفت، اما دیری نپایید که با درگذشت او، محمدبن عاشور به عنوان پیر طریقت به جای وی نشست و در زاویه‌ای که از شیخ خود به ارث برده بود و بعدها به نام خود او موسوم شد، مستقر گردید و سرانجام طریقۀ شادلیه را در پیش گرفت. او از مقامات دنیوی کناره می‌گرفت و در فقر به سر می‌برد. در تونس و دیگر شهرها به تأسیس زاویه‌هایی اقدام کرد و سرانجام در همانجا درگذشت و در زاویۀ استادش زواوی به خاک سپرده شد. پس از وی تنی چند از فرزندان و احفاد او به مقاماتی مهم رسیدند (EI2؛ بستانی، همانجا).

2. عبدالقادر بن محمد بن عاشور

صوفی. از جزئیات زندگانی وی اطلاعی در دست نیست. نوشته‌اند که پس از مرگ پدرش پیشوای طریقه گردید، اما برخلاف پدر در رفاه نسبی می‌زیست. با اینهمه کمابیش نفوذ معنوی داشت و درویشانی از هندوستان و دیگر نقاط شرق به دیدار وی می‌شتافتند. اهمیت علمی این خاندان در تونس بیشتر به فرزندان نوادۀ عبدالقادر باز می‌گردد که سه برادر به نامهای احمد، محمد (حمده) و محمدطاهر بودند. از آن میان احمدبن محمدبن محمد شاذلی بن عبدالقادر (د 1255ق / 1839م) که در مسجد جامع زیتونه نحو و فقه تدریس می‌کرد، از اهمیت کمتری برخوردار بوده است (EI2).

3. محمدبن محمدبن محمد شاذلی بن عبدالقادر

معروف به حمده (د صفر 1265ق / ژانویۀ 1849م)، فقیه و اصولی. از تاریخ تولد و تحصیل وی اطلاعی نداریم، اما می‌دانیم که در جامع زیتونه و زاویۀ جد خود در باب المناره (یکی از دروازه‌های تونس) تدریس می‌کرده و جمعی از جمله برادرش محمدطاهر نزد وی دانش آموخته‌اند (محفوظ، 3 / 299؛ قس: مخلوف، 392). او نیز مانند نیای خویش از مناصب حکومتی گریزان بود، چنانکه در یک مورد به عنوان قاضی عسکر برگزیده شد، اما او نپذیرفت. وی درتونس درگذشت و در زاویۀ علی زواوی به خاک سپرده شده (EI2؛ محفوظ، همانجا). تنها تألیفی که برای وی برشمرده‌اند، حاشیه‌ای است بر شرح المحلی بر جمع الجوامع سبکی در اصول فقه (محفوظ، همانجا).

4. محمدطاهر بن محمدبن محمد شاذلی بن عبدالقادر

(1230-21 ذیحجۀ 1284ق / 1815-14 آوریل 1868م)، ادیب، قاضی و مفتی مالکی و نقیب اشراف. وی درکودکی پدر را از دست داد، از‌این‌رو برادرش محمد حمده تربیت و آموزش وی را برعهده گرفت. او در جامع زیتونه نزد عالمانی مانند برادرش محمد، ابن ملوکه، محمد بیرم سوم، محمد معاویه، ابراهیم ریاحی و دیگران دانش آموخت و در اصول و فروع چیره‌دست شد تا آنجا که نوشته‌اند وی در علوم عقلی بیش از فقه مهارت داشت؛ اما بعدها برای جبران این نقیصه به فراگیری فقه اهتمام کرد و در زُمرۀ فقها درآمد. او در آموزش و بیان مسائل فقهی از ابوالفدا اسماعیل تمیمی پیروی می‌کرد و هر مسأله را با استدلال بیان می‌داشت (مخلوف، همانجا؛ محفوظ، 3 / 300-301؛ حسن حسنی، 268). او پس از فراغ از تحصیل در 1259ق به تدریس در جامع زیتونه پرداخت و در آنجا نحو، بلاغت و شرح المحلی را تدریس کرد (بستانی، همانجا؛ محفوظ، 3 / 300). افراد بسیاری از او دانش آموخته‌اند که از جملۀ آنان وزیر محمد بوعتور، وزیر یوسف حعیط، احمدبن خوجه، سالم بو حاجب، محمد نجار و محمد بیرم پنجم را می‌توان نام برد (مخلوف، همانجا؛ محفوظ، 3 / 302). آوازۀ او تا آنجا رسید که مشیر احمد پاشای بای وی را برای تصدی قضا دعوت کرد و او در حالی که 37 سال داشت، در 1267ق به عنوان قاضی‌القضاة تونس انتخاب گردید (بستانی، همانجا؛ محفوظ، 3 / 300، 302). در 1277ق در دوران حکومت مشیر محمد صادق بای از قاضی‌القضاتی کناره گرفت و مفتی شد و نیز سمت نقابت اشراف را تا پایان عمر برعهده داشت (EI2؛ حسن حسنی، همانجا؛ قس: محفوظ، 3 / 301).
محمدطاهر املاک بسیاری داشت و درآمد سرشار وی از املاک خود و اوقاف خانواده و حقوق دیوانی به وی امکان می‌داد که به جمع‌آوری کتابهای علمی کمیاب همت گمارد و حتی از خارج تونس مانند استانبول نیز کتاب تهیه کند و زندگی مرفهی برخلاف برادر خود محمد حمده داشته باشد (محفوظ، 3 / 301-302). او نیز پس از مرگ در زاویۀ علی زواوی به خاک سپرده شد (EI2).

آثـار

وی را تألیفات بسیاری است که از میان آنها به کتاب شفاء القلب الجریح بشرح بردة المدیح می‌توان اشاره کرد که در مصر (1296ق) به چاپ رسیده است. اثر دیگر او هدیة الاریب الی اصدق حبیب که حاشیه‌ای است بر قطر الندی از ابن هشام که در همان سال در مصر چاپ شده و تا اصلاحات نظام تحصیلی در 1958م، کتاب درسی مدرسۀ زیتونۀ تونس بوده است (محفوظ، 3 / 303؛ EI2). برخی از اشعار و ابیات وی از حماسه و جز آن نیز در منابع آمده است (نک‍ : حسن حسنی، 269-270). همچنین مجموعه‌ای از اشعار وی به کوشش محمد سنوسی در مجمع الدواوین التونسیة جمع‌آوری شده که نسخه‌ای از آن در مدرسۀ خلدونیۀ تونس موجود است. (بستانی، همانجا). از دیگر آثار وی حاشیة علی شرح العصام لرسالة البیان در بلاغت؛ حاشیة علی شرح المحلی لجمع الجوامع، در اصول فقه، ناتمام؛ الغیث الافریقی، تعلیقة بر حاشیۀ عبدالحکیم سیالکوتی بر مطول، در بلاغت که ناتمام بوده و نسخه‌های خطی آنها در کتابخانۀ زیتونۀ تونس موجود است (همانجا؛ محفوظ، همانجا؛ بغدادی، 2 / 378). دیگر تألیفات او عبارتند از: کنش فی الفقه؛ تعلیقات علی ما اقرأه من صحیح مسلم؛ تقاریر علی حاشیة الصبان علی الاشمونی، ناتمام؛ حاشیة علی شرح ابن سعد الحجری علی الاشمونی، که شاگرد وی احمد کریم جمع کرده است (مخلوف، محفوظ، همانجا).
نوادۀ محمدطاهر که او نیز محمدطاهر نام دارد (1296-1393ق / 1879-1973م) و فرزند این نواده، محمد فاضل (1327-1390ق / 1909-1970م)، هر دو از نویسندگان و رجال علمی ـ سیاسی تونس بوده‌اند (برای شرح حال این دو، نک‍ : محفوظ، 3 / 304-314؛ زمرلی، 349-354، 361-367؛ دعوة الحق، جم‍؛ الحرکة الادبیة و الفکریة، 7-18).

مآخذ

ابن ابی الضیاف، احمد، اتحاف اهل الزمان، تونس، 1319ق؛ بستانی؛ بغدادی، هدیه؛ الحرکة الادبیة و الفکریة فی تونس (محاضرات الشیخ محمد فاضل بن عاشور)، تونس، 1972م؛ حسن حسنی، عبدالوهاب، مجمل تاریخ الادب التونسی، تونس، 1968م؛ دعوت الحق (مجله)، س 13، شم‍ ‍7،صص 52-63، شم‍ ‍9 و 10، صص 127-132؛ زمرلی، صادق، اعلام تونسیون، ترجمۀ حمادی ساحلی، بیروت، 1986م؛ محفوظ، محمد، تراجم المؤلفین التونسیین، بیروت، 1984م؛ مخلوف، محمد، شجرة النور الزکیة، بیروت، 1350ق؛ نیز:

EI2.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.